سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

علیرضا مالمیر- کارشناس طنین یاس

رسانه؛ تهدید دیروز فرصت امروز

فیلم و سینما، وسیله‌ای بلیغ و تبیین‌کننده‌ای رسا برای ارائه برترین حقایق عالم، یعنی حقیقت دین به شمار می‌رود و برای این منظور دست‌اندرکاران امور سینمایی باید بر توانایی‌های خود بیفزایند . حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)


 

رسانه درگذشته بستری درخدمت برهنگی فرهنگ جامعه
بدون شک ، امروزه یکی از ابزارهایی که درسبک ونوعزندگی ،روابط فردی و اجتماعی ،نوع عادات ، باورها ، اعتقادات وافکار مردم تاثیر شگرفی برجای میگذارد "رسانه" است.این امرحتی از دید اربابان دهکده جهانی برای سیطره بر دنیای امروز وفردا  تحت لوای جهانی شدن هم پنهان نمانده است.
توجه به مقوله رسانه واستفاده از پتانسیل های این حوزه اگردرمسیر صحیح و روشن قرار بگیرد،میتوانددر اگاهی ، بینش  وفهم عمیق آحاد یک ملت نسبت به خود،اجتماع،تاریخ ،تمدن،فرهنگ و... نقش بسزایی داشته باشد.عکس این موضوع نیز می تواند صادق باشد .  به یقین  اگر فضای این حوزه  در اختیار دشمنان  ونا اگاهان قرار بگیرد ؛تباهی ، واماندگی فرهنگی ، اجتماعی و...  حاصل خواهد شد.

ازمهمترین و اثرگذارترین انواع حوزه های رسانه میتوان به "سینما و تلویزیون"  و  از هنرهای  هنر هفتم می توان به جذب مخاطبان زیادی از سنین مختلف بافرهنگهای گوناگون اشاره کرد . سینما وتلویزیون درواقع به عنوان زبان گویای وظیفه ذاتی  به  تصویر کشیدن واقعیت های جامعه بارعایت انصاف و اعتدال بدون تحت الشعاع قرار دادن ارمان مردم را برعهده دارد

منظور از ارمان مردم آن مسیری است که هدف اصلی جامعه را ترسیم میکند و جزئی ازهویت اصلی  آن ملت در یک اجتماع به شمار می اید.
برای مثال آن چه که برای مردم جامعه ایران هدف محسوب میشودحفظ  وگسترش فرهنگ دینی و انقلابی است.ملت ایران برای رسیدن به پله های ابتدایی نردبان نهضت انقلاب اسلامیبه اندازه تمام تاریخ کشورش خون دل خورده است.
هرچند که بین واقعیتهای موجود جامعه با ارمان اصلی فاصله داریم ولی این اختلاف باعث نمیشود که هدف را گم کرده  وبه خود تلقین کنیم؛ واقعیت  جامعه امروز چیز دیگری است.قدر مسلم  آنکه واقعیتها را دیده،وضعیت وشرایط جامعه را با ان تطبیق میدهیم .ولی در عین حال ارمانگرا بوده وتمام قد به احترام ارمانمان می ایستیم وبرای رسیدن به ان هدف متعالی، همگام  با واقعیتهای موجودحرکت خواهیم کرد.
پرواضح است سینما و تلویزیون می تواند بستری هموار درجهت تحقق اهداف عالی مردم یک سرزمین باشد. حال که سخن از سینما وتلویزیون به میان امدخوب است به تاریخچه و قدمت آن اشاره ای هرچند کوتاه داشته باشیم.تاریخ ورود سینما به ایران با امدن دستگاهی به نام «سینماتوگراف»همراه بود که به دوران حکومت "مظفرالدین شاه "قاجاردرسال 1279برمیگردد.
براساس اسناد موجود تاسال 1308هیچ فیلم ایرانی ساخته نشدوبیشتر از فیلمهای غربی با زیر نویس فارسی استفاده میکردند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال 1308 توسط" آوانس اوگانیانس" با فیلمبرداری "خان بابا معتضدی" ساخته شد.
در سال 1312 خورشیدی اولین فیلم ناطق ایرانی به نام «دختر لر» توسط "عبدالحسین سپنتا" در بمبئی ساخته شد. استقبالی که از این فیلم شد، مقدمات ساخت چند فیلم ایرانی دیگر را فراهم کرد. تغییر فضای سیاسی کشور طی سالهای 1315 تا 1327 و اعمال سانسور شدید و مواجهه با جنگ جهانی دوم فعالیت سینمای نوپای ایران را با رکود مواجه ساخت.
در بین سازندگان فیلم ها خط فکری خاصی وجود نداشت . به جز سپنتا که به دلیل ویژگی‌های فرهنگی وی عناصر ادبیات کهن ایران در ساخته‌های وی به چشم می‌خورد در بقیه موارد، فیلم‌های تولید شده عمد تا اقتباسی ناشیانه از فیلمهای خارجی بود.
در سالهای بعد از 1322 فعالیت‌های فیلمسازی به دلیل تاسیس چند شرکت سینمایی توسط تعدادی سرمایه‌گذار و همچنین عمومی تر شدن سینما در بین مردم، گسترش یافت. متاسفانه توجه به درآمد و سود حاصل از سرمایه گذاری  درساخت فیلم ها ،همچنین وضعیت سیاسی جامعه پس از کودتای 28 مرداد و محدود کردن آزادیها( مهمترین عنصر توسعه فرهنگی) سینمای ایران عمدتاً با محصولاتی عوام پسند و بی محتوا مواجه شد . این عناصر جزو سنت رایج فیلم سازی در دوران قبل از انقلاب بود.
درمورد پیشینه ورود تکنولوژی تلویزیون به ایران می توان گفت  نخستین فرستنده تلویزیونی درکشورما اواخر دهه 30شمسی اغاز به کار کرد.
با ورود تلویزیون در ایران از آغاز شکل‌گیری به علت امکانات مالی خوب، عده بسیاری از فیلم سازان جذب آن شدند و تلویزیون به صورت یکی از مراکز مهم فیلم سازی در بخش دولتی درآمد. تا قبل از انقلاب نزدیک به هزار فیلم کوتاه و بلند ساخته و تولید شده بود.
پرواضح است سینما وتلویزیون درقبل از انقلاب وضعیت مطلوبی نداشت.محتوای اصلی فیلم ها بیشتر برپایه سه عنصر «سکس،خشونت و الکل»خلاصه می شد. دراین فضا شخصیت  زن به عنوان ابزاری جذاب در خدمت فیلمسازان بود. حضور زنان با تصاویری نامتعارف که فاقد هویت یک بانوی مسلمان ایرانی بوددر اکثر قریب به اتفاق فیلمهای قبل از انقلاب به چشم میخورد.
این مهم حتی بر روابط خانوادگی بازیگران زن نیز بی تاثیر نبود. به اذعان یکی از بازیگران زن سینمای کشور به دلیل محدودیتهای خانوادگی  و نوع غیرت برخواسته از مذهب نسبت به فضای سینمای ان دوران  ایفای نقش یک زن درفیلمها را بامشکلات  عدیده ای مواجه میکرد. درواقع بازیگران زن برای فارغ شدن از این نوع نگرش و حفظ ابروی خانواده به جای شهرت اصلی(نام خانوادگی)  بعضا با فامیلی مادری دراین عرصه حضور پیدا میکردند.
درواقع نگاه عروسکی به زنان درسینما منجربه تضعیف جایگاه زن در اجتماع شده بود. در دیالوگ فیلمها اززن با الفاظی چون ضعیفه نام برده می شد وزنان افرادی سرخورده ، زجرکشیده،بی سواد ، غرق در فقر مادی ومعنوی از نگاه های منفعل جامعه به خویش بود.
فضای حاصل از فیلم های سینمای منفعل دوران پهلوی برمحور جاهل مسلکی وبه قول معروف درون مایه بزن بهادری استواربود.همچنین بیشترین مدت زمان اکران فیلم  به حضور بازیگر درلوکیشن هایی مانند میکده  وعشرتکده هااختصاص می یافت. این امر خود دلیلی بر بی هدف بودن تولید اینگونه فیلم ها بوده است.هرچند که این فیلمها درظاهر سرگرم کننده بود ولی درضمیر ناخود اگاه مخاطب  اثارسوء خود را برجای میگذاشت.
زیبایی شناختی  ونیاز سنجی در مفاهیم و مضامین سینمای قبل از انقلاب هیچ جایگاهی نداشت.سینمایی که میتوانست بهترین ابزار برای شناخت اوضاع جامعه ،اداب ، رسوم و فرهنگ ایران باشد ؛ جای خود را به سینمای وامانده و فاقد درون مایه مفهومی به تمام معنا داده بود.این مساله خود انفعال فرهنگیواجتماعیرادرکشور تشدید میکرد.
باکمال تاسف می توان گفت ازسینمای دهه 40و 50 نامی جز تخریب باورها و اعتقادات مردم چیزی باقی نمانده است.گواه این موضوع را میتوان با نگاهی به تولیدات سینما در ان برهه از زمان به دست اورد.درواقع سینمای ان دوران،ساختاری اباحه گرو واپسگرا بامضامینیعاریتگرفتهازتفکراومانیستی سینمایغرب  مخصوصا هالیوود بوده استکه هیچ گونه مفهوم ارزشی را برای مخاطب تولید نمیکرد.
سینما و تلویزیون ابزاری کارا در صدور فرهنگ ایرانی- اسلامی
درابتدای پیروزی انقلاب اسلامی  تا پایان  دوران دفاع مقدس به علت معطوف بودن تمامی فضا های موجود درکشور به جنگ تحمیلی، سینما وتلویزیون ایران امکان رشد وپیشرفت راپیدانکرد. پس از جنگ تحمیلی بستر استفاده از ظرفیتهای رسانه ای درکشور فراهم شد واساسا ماهیت سینما وتلویزیون تغییر یافت.
سینما و تلویزیون به هویت اصلی خود دست پیداکردوتبدیل به تریبون انقلاب اسلامی ، دفاع مقدس وفرهنگ حقیقی ملت ایران شد.به طوری که درحال حاضر ملت ایران را به تاسی از انقلاب و دفاع مقدس  ومکتب اصیل اسلام یعنی تشیع ،مردمی مقاوم ،شجاع ،بااصالت فرهنگی ، تاریخی ودینی درتمامی عرصه ها  میشناسند .
حضرت "امام خمینی(ره)"از سینماوتلویزیون به عنوان یک دانشگاه مردمی یاد می کردند.اهمیت موضوع سبب شد این عرصه ،کانون توجه قرار بگیردو تبدیل به یک ابزار قدرتمندوتاثیر گذار درعرصه زندگی فردی ، اجتماعی و فرهنگی شود. ازاین رو صداوسیما توانست عنوان رسانه ملی را به خود اختصاص دهد.
از انجا که درهر فضا و عرصه ای نقاط ضعف و قوت وجود دارد؛حوزه  رسانه هم ازاین قاعده مستثنی نبوده و نیست.هرچند که رسانه ملی در بعضی مواقع انطور که بایسته و شایسته بود؛ عمل نکرد.ولی موفقیت سینما و تلویزیون در تولید اثار فاخر ملی ، دینی  واثربخشی فرهنگ وتمدن ایرانی –اسلامی بر منتقدان منصف این حوزه پوشیده نیست
درحوزه سینما و تلویزیون اثاری چون "سربداران"،"امام علی(ع)"،"امیر کبیر"،"کیف انگلیسی" ،"شب دهم" ،"مختارنامه"،"مدار صفر درجه"،"میرزاکوچک خان" و...تولید شد که هرکدام ازاین اثار با تمام نقد و نظرها ،شناسنامه هویتی ملتی را فریاد میزندکه با وقوع انقلاب اسلامی گمشده خود پیدا و دنیارا متوجه فرهنگ ایرانی اسلامی کرد.
قدرمسلم این حوزه، واپس گرایی دوران طاغوت را به نحومطلوبی جبران کرد هرچندکه تا افق ترسیم شده پیش رو فاصله زیادی مانده است.
تولیدات رسانه ای در حوزه سینما و تلویزیون بستری مناسب برای توسعه و تعمیق نیازهاوخواسته هادر مواجهه با واقعیتهای فرهنگی ، اجتماعی است. درواقع ازاصول مهم  یک رسانه واقع انگارانه نگاه کردن و به تصویر کشیدن موضوعاتی است که مردم در بسترجامعه با ان دست به گریبانند.این درحالی است که اگاهی مناسب و به موقع می تواند از بروز چالش ها و معضلات  چه در حوزه فرهنگ وچه در حوزه اجتماع و یا سیاست جلوگیری کند.
ازاین موضوع به غفلت نگذریم که دشمن فرصت های این عرصه رابه  خوبی درک کرده و برای استحاله فکری و اعتقادی مردم ایران طرح های حساب شده وهزینه های کلانیدرنظرگرفته است.
این  مهم می طلبد که مسئولان امر از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای بالقوه ،تهدیدات و فرصتها در حوزه رسانه حداکثر بهره را ببرند. باهوشیاری کامل ظرفیتهای معطل مانده در عرصه  سینما و تلویزیون را با برنامه ریزی مدون و راهبرد کلان درسیاستگذاری رسانه ای پوشش داده و آنها را به فعلیت در آورند.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/11/18 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک